Quantcast
Channel: جستار
Viewing all 40 articles
Browse latest View live

سوگ ستاره

$
0
0

آسمان

 اين روزها

بغض هايش را فرو مي ريزد

اما هنوز خاطره اي

خاموش و بي قرار

شولاي مرثيه در سر كشيده است

و سوگ ستاره را نجوا مي كند !

 

يا علي مدد


جان بر لب و ز یار هزار آرزو مرا

$
0
0

براي "فردا" ....... همراه دلتنگيهاي من .....

 

 

تمام انديشه ام را به حراج گذاشته ام

حالا

ثانيه ها را مي شمارم

تا از حصار تن

پرواز كنم.......

شايد در دست هاي تو خاك شوم

.....

يا علي مدد

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد....

$
0
0
http://up.vatandownload.com/images/kn2n6ndf02wdhy32l38.jpg

به حسن و خلق و وفا كس به يار ما نرسد

ترا در اين سخن انكار كار ما نرسد

اگر چه حسن فروشان به جلوه آمده اند

كسي به حسن و ملاحت به يار ما نرسد



يا علي مدد

من گمشده درین دو میان از که جویمت ؟

$
0
0

فردا جان! سلام

خيلي وقت است كه كاغذي ندادم! آنقدر از تو دور شده ام كه خود را گم كرده ام و هر چه مي گردم پيدايش نمي كنم !

اين روزها افتاده ام دنبال خودم تا خود را پيدا كنم ! اما هر جايي كه مي روم پيدايش نمي كنم !

آيا كسي مرا نديده است ؟ آيا كسي سراغي از من دارد ؟ حالا بايد سرتاسر زمين را زار بزنم ، شايد در گوشه اي خود را يافتم !  مي خواهم عكسم را بدهم به روزنامه ها و بگويم هر كس مرا يافت بيايد و مژدگاني اش را بگيرد و برود !

ديگر چه نيازي هست به زندگي ؟ و چه بهانه اي براي گريه وقتي حضور چشمانت نيست !

راستي فردا جان ! تو در آن طرف ها مرا نديدي ؟

.... دلم براي" ري را" و" بابونه" تنگ شد !

يا علي مدد

دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است

$
0
0

دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است

ميان ما و رسيدن هزار فرسنگ است

مرا گشايش چندين دريچه کافي نيست

هزار عرصه براي پريدنم تنگ است

اسير خاکم و پرواز سرنوشتم بود

فرو پريدن و در خاک بودنم ننگ است

چگونه سر کند اينجا ترانه خود را؟

دلي که با تپش عشق او هماهنگ است

هزار چشمه فرياد در دلم جوشيد

چگونه راه بجويد که رو به رو سنگ است

مرا به زاويه ي باغ عشق مهمان کن

در اين هزاره فقط عشق، پاک و بي رنگ است

سلمان هراتي

بی تو مرا شهر حبس می شود.....

$
0
0
فردا جان سلام

چند وقتی می شود که نه کاغذی و نه احوالپرسی و نه هیچ ... می بینی که شده ام بی معرفت و سر و هم کردن بهانه هم سخت می آید ..... رمضان طول و دراز این سالها جایت را خالی می کنم ! تابستان گرم و روزهای بلند انتظار و سحر و افطار ..... بی ربنای  "شجریان" ....

" شب قدر" و" قرآن " و پی آن قاصدکی تا خبر بیاورد باران را , که عطش ناکم بی تو ..... این روزها "علی (ع) " را فریاد می زنم  تا با یاد تو  سر کنم درد تنهایی را ......

یا علی مدد

جغد فراق بر سر ویرانه ها نشست

$
0
0
 خاک بدبختی و خانه های کاهگلی ویران شده و صدای هق هقی که به آسمان می رود ....

حالا فرصتی هست تا بگریم بر سرزمین باکری ها، فکوری ها، باقری ها،و....

....

آذربایجان لرزید.... و تلویزیون، " خنده بازارش " را به آنتن فرستاد !!....

یا علی مدد

 

خیال روي تو در هر طريق همره ماست

$
0
0
فردا جان سلام !

وقتی دلم برایت تنگ می شود؛ چشم هایم را می بندم تا فرصت خواب دیدن ترا داشته باشم ! حالا سالهاست اشک هایم را نگه داشته ام و سکوتی که منتظرم تا فقط برای تو آوازها و ترانه هایم را بخوانم ؛ که کسی غیر از تو در خیالم نمی گنجد. " دلم می خواهد خود را در چشمانت حلق آویز کنم "!

یا علی مدد

 


رواق منظر چشم من آشیانه ی توست

$
0
0
فردا جان سلام

روزها از پس هم می آیند و می روند؛ بی آنکه ستاره باران شود آسمان بغض آلود پرغبار این غربت و غروب غم انگیز !

جهان لبریز از صدای توست و سرشار از تصویر تو؛ شگفتا که راهی به دل نبرده ایم تا خیرات خیالمان را نثارت کنیم !

آغاز و پایان از آن توست؛ دریغا که در این میان در برودت تنهایی لب می گزیم و منتظر روزی خواهیم بود که بیایی .... !

 

یا علی مدد

عاشقان را کو پناهی غير توس؟

$
0
0
سهم من از عاشقی

 نگاه جا مانده ای است در گلدسته هایت ....

این بار که به پابوس ضریح تو آمدم؛

یک بغل آینه و

 حسرت سالها غریبی و تنهایی و

  چشمانی خیس برای گریستن بغض ای و

  قضای روزهای بیقراری و

دخیل بر پنجره ی فولاد .....

 

 

 

یا علی مدد

چنان در قید مهرت پای بندم ....

ما را پر است سر ز هوای تو یا علی

$
0
0
چاه بود و تو بودی و شانه هایی که از گریستن می لرزید !

غزوه بود و تو بودی و چکاچک شمشیری که بر جهل و جغد فرود می آوردی !

و برکه ی غدیر و دستی که به آسمان بالا رفت : من کنت مولاه فهذا علی مولاه

و راز سر به مهر سالها سکوتت و ما و یک ابر گریه برای تنهایی ات .....

 

یا علی مدد

پیچیده شمیمت همه جا, ای تن بی سر

$
0
0
به انتظار کلامت نشسته ام ؛ سر بر نیزه برایم عشق را تلاوت کن ! سر بر نیزه , آزادگی را معنا کن که : " اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید " !

 از آن هنگام که سرت بر نیزه شد, دیگر کسی خواب در حوالی شیعه ندیده است! خونی که از رگهای تو و یارانت بر زمین ریخت , در زمزم عشق جاری شد!

 ای سبز قامت هستی! فرات از شرم, تا ابد گل آلود خواهد ماند  .....

یا علی مدد 

بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم

بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن

$
0
0

نو مباركباد..... ..jpg


از پاییز که به زمستان سرازیر می شویم, انگار همه چیز بوی کهنه گی می دهد ! روز شمار آغاز می شود تا کی "بهار"از پس زمستان درآید و در پی زمستان "بهار"متولد شود؛ که "بهار"عاریتی است هستی گرفته از "زمستان"و سند سبز برگ, از "زمستان "معتدل و نه چندان سرد و استخوان سوز هم طومار سیاه برف را امضاء می کند ....

بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن

به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن

رسید باد صبا غنچه در هواداری

ز خود برون شد و بر خود درید پیراهن

سال نو را شادباش می گویم؛ امیدوارم در سال نو , روزگار نویی داشته باشید.

یا علی مدد


سهم من از زمانه بجز تُنگ ِ تنگ نیست !

$
0
0
قلب مهربان ماهی قرمز سفره ی هفت سین

از تپش ایستاد !

و آن دیگر ماهی

نوروز را سنگسار حرف و کنایه می کند

که چه مکافاتی دارد این زندگی .....!!


یا علی مدد

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

$
0
0

علي، انت قسيم الجنه والنار - copy.jpg

یا علی ؛ انت قسیم الجنه و النار یوم القیامه

غرقه در نیل چه اندیشه کند باران را

$
0
0
باران که می بارد

خیس می شوم از آرزوهای محال

دلم می خواهد بروم در کوچه باغ های تنهایی

و دل بسپارم به خش خش برگهای پاییزی

تا لبریز شوم از یاد تو .....


یا علی مدد

گفتم اين عيد به ديدار خودم هم بروم

كه مازندران ، شهر ما ياد باد

$
0
0

      روال همه ي عيدهاي نوروز ، تلويزيون با چند سريال و چندين فيلم سينمايي به استقبال سال 93 رفت . درميان سريال هاي نوروزي ، مجموعه "پايتخت"و"كلاه قرمزي"با اقبال مخاطبين روبرو شد! "كلاه قرمزي"سالهاست براي بسياري حسي نوستالژيك را بر مي انگيزاند و عروسك هاي دوست داشتني"ايرج طهماسب" بخشي از خاطرتمان را رقم مي زنند.

      اما در اين ميان "پايتخت سيروس مقدم" 3 سالي مي شود كه ميهمان روزهاي آغازين سال جديد است. سريالي كه ما را با اتفاقات معمول و ريز و درشت يك خانواده ي مازنداني همراه مي كند. خانواده اي از جنس خود ما ، با همان فراز و فرودهاي قابل باور....

       "پايتخت3"نسبت به دو مجموعه قبلي از چند ويژگي برجسته بهره مي برد . نخست توجه به بزرگترين رخداد ورزشي جهان و حضور تيم ملي فوتبال ايران در جام جهاني برزيل . و در بخش ديگر توجه به ورزش اول ايران(كشتي)، كه هر دو اينها با استفاده از شخصيت هاي حقيقي، از رئيس فدراسيون فوتبال گرفته تا مجري و حضور برخي از بازيكنان و پيشكسوتان فوتبال و سينما و .... و گزارش مسابقات كشتي و داوري و همه و همه در كنار بازي روان بازيگران مجموعه ، بويژه "مهران احمدي"، بازيگر نقش "بهبود"و حضور همسر خارجي "ارسطو" بر جذابيت اين سريال افزوده است .

       در كنار همه ي اينها اهتمام به محيط زيست و بيان تلاش محيط باناني كه براي حفظ حيات وحش تلاش مي كنند و تكريم سالمندان و روابط گرم و صميمانه خانواده هاي ايراني، كه علي رغم همه ي اختلافات ريز و درشت، در مشكلات و مصايب پشتيبان يكديگرند!

     با اين همه"پايتخت"از برخي از صحنه هاي كشدار و نيز حسادت و حساسيت بيش از حد شخصيت "نقي"به شدت رنج مي برد. شخصيت"بابا پنجعلي"ديگر برايمان لحظه هاي كميك به ارمغان نمي آورد و حتي توهم "ليلا"هم دردي را دوا نمي كند !

    ... و اما راقم اين سطور قصد نقد سريال پايتخت را نداشته و ندارد! اما هجمه اي كه اين روزها در برخي از شبكه هاي مجازي و ماهواره اي به آن دامن زده مي شود و "پايتخت" را توهيني به اقوام مازندراني قلمداد مي كنند مرا بر آن داشت تا اين مسوده را به رشته تحرير درآورم .....!

    و اين اداي ديني است به سازندگان مجموعه"پايتخت"كه لحظات خاطره انگيزي را برايمان فراهم كردند! به احترام آنها كلاه از سر بر مي داريم؛ .....! دست مريزاد !

يا علي مدد

Viewing all 40 articles
Browse latest View live




Latest Images